تو که باشی معجزه ای در من رخ میدهد به نام :
“آرامش”
باش!
حتی همین قدر دور . . .
خوشبختی داشتن کسی ست
که بیشترازخود ، تو را بخواهد
و بیشتر از تو … هیچ نخواهد . . .
دور از نفس ات ، گیاه و گل می گندد ! / لب هام فقط کنار تو می خندد
با اینکه حسادت است نامش اما / لعنت به کسی که دل به تو می بندد !
در من آدم برفی است که
عاشق آفتاب شده
و این
خلاصه ی همهی
داستان های عاشقانه ی دنیاست !
فرض کن در آغوشت می مُردم
و مرا همانجا دفن می کردی
چه دلپذیر اگر
فشارِ قبر را بیشتر کنی!
به فنآوری نانو دست یافت دلم بس که از دوریت یک ذره شد و تو نیامدی . . . !
بارها عاشق شدم اینبار نقلی دیگر است
بارها عابد شدم اینبار باری دیگر است
در خیالات خطا دیدم خودم را در برش
دیر فهمیدم که او دلدار یاری دیگر است
هوای دو نفره داشتن
نه ابر می خواهد نه باران
کافی ست حواسمان بهم باشد . . .
بیا قسمت کنیم بوسه را
تو لبهایت را بیاور
من جانم را
قول می دهم کسی مدیون نشود . . .
به من قول بده . . .
در تمامی سال هایی که باقی مانده
تا ابد . . .
مواظب خودت باشی
دیگر نیستم که یاد آوری ات کنم . . .