loading...
سایت فور فان |عاشقانه,سرگرمی,خبر,اس ام اس,طنز
آخرین ارسال های انجمن
maral khanoom بازدید : 504 1393/02/18 نظرات (0)

خاطرات خنده دار سری ۲

امروز صبح نشسته بودم تو غذاخوری دانشگاه داشتم درس میخوندم بعد یکی از پسرای کلاسمون اومد نشست کنارم

(از اون پسرایی که همش دخترا رو ضایع میکنن).

منم مثلا محلش ندادم با اعتماد به نفس کامل کیک رو باز کردم شروع کردم کیکُ با شیرکاکائو خوردن پسره هم هی زیر لب حرف میزد نمیشنیدم.

هی چاشنی فیس و افاده رو زیاد میکردم !

بعد که خوردم دوستم زنگ زد گفت ما میز کنار دَر نشستیم پاشو بیا. کتابمو گذاشتم تو کیفم و با یه ناز و اَدا داشتم میرفتم که یهو یادم افتاد من یه ساعته اینجا منتظرم که دوستام بیان باهم بریم چایی بگیریم بخوریم o_O
کیک وشیرکاکائو پسره رو خورده بودم!!کُپ کرده بودم انقدر خجالت کشیده بودم برگشتم رفتم جلو گفتم اِِِِِِِِِِِاِاِاِاِ ببخشید بخدا حواسم نبود شیرکاکائوتونو خوردم
کصافطططط زد زیر خنده گفت دیدی ؟دیدی؟ خودت آتو میدی دستم امروز سوژه کلاسی اون شیرکاکائو هم نوش جونت !
اومدم ضایع کنم ضایع شدم :(

 

نامزد داداشم زنگ زده میگه کامران کامیار چند روز که سرد و ناراحته ، ببین کجا میره چکارمیکنه آمارشو درار
من : باشه 0‎_o
حالا بعد از ظهر زنگ زده میگه کامران آمارشو بده ؟
من : آمارش بده بد -_-
اون : عیب نداره تحملشو دارم بگو
من : صبح تا حالا اسهال داره تو دستشویه :)))) بو گندش خونه رو ورداشته ،بابا هم در دستشوی داره میاد و میره و داد میزنه لعنتی بیا بیرون ، فکر کنم الاناس تو خودش ب ر ی ن ه ^_^
اون : خخخخ کوفتتتت دیوونه
من :مریم راستی دیشب یه چند تا خلاف بد کرده
اون : یا خدااا ، معتاد شده ؟
من :نه باو از این بد تر
اون :چی ؟
من : دیشب یه صدا هایی ازش میومد
اون : گریه میکرد ؟
من : اونشو نمیدونم ولی همراه با صدا ها بوی بدی هم میومد فکر کنم تخم مرغی میزد ^_^
اون : خخخخ بیتربیت
من : ولی مریم خارج از شوخی تو خواب یه حرفایی میزد
اون : چی میگفت ؟
من : میگفت سمانه عاشقتم بی تو میمیرم سمانه ، تازه کار به حرفای بیتربیتی هم کشید
اون : سمانه کیههه ؟
من :دختر همسایمونه
اون : کامران راست میگی ؟
من : نه به خدا فقط خواستم لج ترو دربیارم ^_^
اون : کامران ن ن ن ن ن باید زنگ بزنم الهام نشونت بده دیوونههههه تو داداشت دیوونه اید دیوونه اید جیغغغ
الهام بانو ببین چه مظلومم دلت میاد منو بزنی ؟

فرستنده : K : E

یکی بهم اس داده میگه :
س خ .. چ خ ؟؟؟
گفتم چی میگی ؟!!!
میگه : سلام خوبی ؟ چه خبر ؟؟
منم گفتم : ل خ گ !!!
گفت : چی ؟؟؟
گفتم : لامصب خیلی گشادی !!!!

فرستنده : Pesare Rahgozar

جمعه با الهام رفتیم کوه ،تو راه یه قهوه خونه دیدیم
الهام : کامی جونم قوفونت بلم میشه قلیون بکشیم ؟
من : نه باو
الهام : کامی ؟ خواهش ، همین یه بار جون عمت 0‎_‎0
باشه باو ولی همین یه باره
الهام : باشه لوتی ^_^
رفتم قلیون رو گرفتم رفتیم زیر سایه یه درخت کنار یه جوی آب نسشتیم
قلیون رو براش راه انداختم
الهام:حالا نوبت منه حالا نوبت منه^_^
من : باشه
الهام : ( صداشو کلفت کرده میگه ) حالا یه کله پاچه حال میداد چشا و مغزشو میزدیم به بدن
من : 0‎_o
الهام :شیلنگ قلیلیو گرفته تو دستش میگه : هر چی کشیدم از این دود لعنتی بود ولی لوتی تو نجاتم دادی ، اصن بند کفشتیم گره بزن خفه شیم
من : 0‎_o
یه دختره اومد از کنارمون رد شد
الهام : خانم خوشگله شماره بدم پاره کنی ؟
من : 0‎_o ‎‏ دختره ‏0‎_o‏ بی تربیت
الهام : بیتربیت عمته میام قلیون رو میکنم تو حلقتا
دختره :ا وا جرأت دارید وایسید تا برم بیام
الهام : برو جوجه برو با بزرگترت بیا
حالا خواست قلیون بکشه
الهام : کامران میخوام برات حلقه بزنم ^_^ قل قل قل قل، اهوم اهوم اهوم کامران گلوم سوخت خفه شدم
من :آخه لوتی ترو چه به قلیون خخخ
الهام :خو بار اولم بود ، پروووو
من : الهام اون بالا همون دختره نیست اذیتش کرده
الهام : اوره ، تازه اون دوتا غول بیابونی هم انگار باهاشن
من :حس میکنم دارن میدون طرف ما
الهام : اوره ، کامران پاشو فرارررر
من : ای به چشم لوتی ، فراررررر

فرستنده : K : E

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    دنبال چه اس ام اسی میگردی ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2242
  • کل نظرات : 244
  • افراد آنلاین : 83
  • تعداد اعضا : 386
  • آی پی امروز : 114
  • آی پی دیروز : 122
  • بازدید امروز : 188
  • باردید دیروز : 321
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 1,494
  • بازدید ماه : 1,494
  • بازدید سال : 88,195
  • بازدید کلی : 3,754,073
  • کدهای اختصاصی